این "دفتر" همون ترم ۵عه و این "حکایت" زندگی منه نه پایان دانشگاه.

از ترم ۵ به عنوان پادشاه ترم ها یاد کرد یکی از دوستان گرام و من اونو میذارم جزئی از مهم‌ترین دوران زندگیم.

اسم اتمام ترم ۵ رو میذارم گذر از تاثیرپذیری به تاثیرگذاری.

تو این ترم اشتباهاتی کردم که بزرگترین درس‌های زندگیم بودن. اکثرا کارهایی در جهت پیشرفتم کردم که مجبور شدم تاوانشون رو پس بدم ولی الان میبینم که ارزش انجامشون رو داشتن.


 بر خلاف ترم قبل که خیلی تلاش کردم تو جمع باشم و خیلی سعی کردم مشکل اجتماعی نبودنم رو حل کنم این ترم سعی کردم تنها باشم. چه تو تنها درس خوندنام چه تو پیاده روی های طولانیم چه تو خیلی از کارهای دیگه‌ام واسه این که هدفم رو پیدا کنم. دلیل این تنهایی شاید ابتدا ناخواسته بود ولی من نیاز داشتم دور از دغدغه ارتباط با بقیه کمی به خودم فکر کنم. کمی با خودم حرف بزنم و بیشتر از همه سعی کنم خودم مسئله‌های زندگیم رو حل کنم.

از این که تنها بدون دوستام رفتم کربلا تنها بدون دوستام رفتم اردوی مسجد و تنها بدون دوستام درس خوندم با وجود این که بارها خواستن که با هم درس بخونیم ولی من فرار کردم. تنها رفتم و اومدم و تاوانش رو هم پس دادم.

انگ کم حرف بودن رو پذیرفتم تو کربلا تا کل مسیر رو به زندگیم فکر کنم. پایین اومدن نمره ام رو به خاطر این که گروهی درس نخوندم پذیرفتم تا هم تنها باشم و هم بتونم خودم مسئله‌های پیش روم حل کنم.

احتمالا تو این راه اعتماد به نفسم هم کم شد چون خواسته یا ناخواسته بیشتر پل هایی که واسه ارتباط بیشترم و اجتماعی تر شدنم ساخته بودم رو خراب کردم این ترم ولی بازهم ارزشش رو داشت

از کارم اومدم بیرون توی مهر و با وجود این که اول ترم تصمیم گرفته بودم ۲۱ واحد با قدرت بردارم ولی وسط راه حذفش کردم چون نیاز وقت آزاد داشتم تا فکر کنم.


اینا همه تاوانایی بود که پس دادم ولی مهم تر از همش این بود که اونقدری دور و برم خلوت شده بود که میتونستم بدون هیچ دغدغه‌ای فکر کنم.

فکر کردم به هدف زندگیم. فکر کردم به این که قراره چیکار کنم . فکر کردم به این که چی هستم و چه توانایی دارم . اون قدری گشتم تا پیدا کنم که میتونم چیکار بکنم فکر کردم تا چجوری میتونم ارزش داشته باشم. و همه این ها نتیجه اش این شد که الان با اعتماد به نفس میتونم بگم که قراره از این به بعد تاثیر گذار باشم .


این ترم سعی کردم از زندگی لذت ببرم و سعی کردم احساساتم رو بیشتر کنترل کنم. و سعی کردم یه کم کارهای متفاوت تری که تاحالا تو زندگیم نکرده بودم بکنم.


همینجا برنامه ریزی میکنم واسه ترم بعد که حالا حداقل دیگه تکلیفم با خودم بیشتر مشخص شده و کاری اگه میکنم دلیلش رو میدونم.

۱- دوست دارم فعالیتی داشته باشم تو یکی از تشکل‌های دانشگاه  و هم چنین فعالیت بیشتر تو مسجد چون احساس میکنم بُعدی از ارزش آفرینیم میتونه تو این زمینه ها باشه

۲- هدف درسیم و این که قراره چه فیلدی رو ادامه بدم و چرا و کی ارشد بخونم و چرا دکترا نخونم  تا حد کاملا خوبی مشخص کردم و دوست دارم چند نفری که اونا هم با من علاقه‌شون یکیه یه گروه خوب تشکیل بدیم و جلو بریم

۳- دوست دارم با چندتا از بچه ها که اتفاقا حرفش رو هم زدیم یه مجله درست حسابی تو دانشکده راه بندازیم

۴- ترم ۴ خیلی مطالعه غیر درسی داشتم و خیلی تجربه کردم و ترم ۵ هم که بیشتر فکر کردم. دوست دارم ترم بعد دوباره برگردم به سمت کتاب‌هام و این دفعه کتاب‌هایی بخونم که حالا قراره جهت فکریم رو در جهت شناخت بهتر سوق بده.

۵- بیشتر و بیشتر بنویسم تو وبلاگم.


واسه تلیف فضا  و خالی نبودن وبلاگم از عریضه‌ی نداشتن عکس هم یه عکس میذارم از مه دو هفته پیش تو خزر شهر جای همگی خالی :)












کتاب soft skills برای software developerها

پردازش داده‌‌های کلان با استفاده از سیستم‌های توزیع‌پذیر

پاییز فصل آخر سال است

رو ,ترم ,تو ,کنم ,هم ,فکر ,این که ,سعی کردم ,فکر کردم ,فکر کنم ,دوست دارم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

میناکاری هزینه طراحی سایت با وردپرس - تعرفه و قیمت گذاری ایجاد سایت وردپرس شرکت ورنا پارسه آرتین مجله آی بانو خنده در خنده کتابچی99 آموزشیار فناوری اطلاعات xTgaMe | وبسایت آموزشی نمونه سوالات آزمون استخدامی بخشهای خصوصی(دامپزشکی) مدرسه شاد